خداوندا..........

             

خداوندا..........
امروز به تو توکل می کنم.
مرا به آغوش خود هدایت کن تا احساس امنیت کنم.
مرا در نور خود شستشو بده و بگذار در لذت و خوشی تو غوطه ور شوم.
مرا سرشار از آرامش خود کن.
مرا در آغوش خود بگیر و با من حرف بزن . بگذار خود را آنگونه ببینم که تو مرا می بینی.
بگذار بازوانم را به دور گردنت حلقه کنم و پیشانیم را بر پیشانیت بگذارم و در چشمان پر جاذبه ات گم شوم.
بگذار نگاهت کنم.
بگذار گرمی حضورت را حس کنم و نفست را به آرامی در ذهنم حل کنم.
بگذار آنقدر خیره نگاهت کنم تا به رویایی عمیق فرو روم.................
آری به رویایی عمیق............زیرا فقط در رویاست که با من حرف می زنی و مرا می بوسی.
فقط در رویاست که به من می گویی بنده کوچکم دوستت دارم و مراقبت هستم .
می گویی من گاهی از راههایی به ظاهر بی رحمانه هدایتت می کنم اما تو نمی توانی درک کنی ...........
فقط در آنجاست که می گویی فرزندم تو متوجه نمی شوی وقتی راه می روی با نگرانی نگاهت می کنم و می بینم که ،
گاهگاهی زمین می خوری ولی دستت را نمی گیرم تا خودت بلند شوی و دوباره از اول شروع کنی اما تو می پنداری که
من تو را فراموش کرده ام.!!!!!!!!!!!!
من می گویم خداوندا کمکم کن تا ابد همانگونه باشم که تو مرا آفریدی .پاک و معصوم و بی ریا...................
و تو لبخند می زنی و هیچ نمی گویی
 
نظرات 2 + ارسال نظر
من پنج‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 09:20 ب.ظ http://pardismadhouse.blogsky.com

دهنم بسته شد!

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1384 ساعت 09:32 ب.ظ http://shekoohi.blogsky.com

سلام
وبلاگ زیبایی داری
به ما هم سر بزن
با تشکر
مدیریت وبلاگ کامپیوتر
(نظر یادت نره)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد