-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 12 آبانماه سال 1384 22:17
-
عیدسعید
پنجشنبه 12 آبانماه سال 1384 21:51
عیدسعید فطر مبارک مقدم فرخنده ات بر دیده ی روشن مبارک در این سردی پائیزی حضورگرمت مبارک کاین گونه گل آوردی واین سان شکفتی مبارک
-
من به غیر از تو نخواهم
سهشنبه 10 آبانماه سال 1384 16:20
من به غیر از تو نخواهم ،چه بدانی، چه ندانی از درت روی نتابم ،چه بخوانی ،چه برانی دل من میل تو دارد، چه بجوئی، چه نجوئی من که بیمار تو هستم چه بپرسی ، چه نپرسی، جان به راه تو سپارم ،چه بدانی، چه ندانی می توانی به همه عمر دلم را بفریبی ور بکوشی زدل من بگریزی نتوانی دل من سوی تو آید بزنی یا بپذیری بوسه ات جان بفزاید بدهی...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 10 آبانماه سال 1384 16:13
-
i love you
سهشنبه 10 آبانماه سال 1384 16:10
شبی غمگین تر از شبهای فرهاد به یاد لحظه های رفته بر باد به یاد سروهای سبز و عاشق نشستم گریه کردم تا شقایق صدایم یک نیستان بی قراری غروب و حسرت و چشم انتظاری به یادت ای عزیز نازنینم!!!!! شبی تنها و خاکستر نشینم از آن آتش که شب را شعله ور کرد چه بر جا مانده جز خاکستر سرد شکفته یاد گل در گریه هایم پر از حرفم اگر چه بی...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 10 آبانماه سال 1384 15:59
تقدیم به: آنانکه با واژه ی نجیب عشق، آشنایی دارند و عشق راستین را میشناسند و عطر رویایی عشق را استشمام کرده اند. **************************** زمین که خودش عاشق، خورشیده منو درک میکنه وقتی می گم بزار دورت بگردم ؛ ابر که خودش عاشق، منو درک میکنه وقتی میگم بخاطر عشقت گریه میکنم؛ شمع که خودش عاشق، منو درک میکنه وقتی میگم...
-
چشمای تو
سهشنبه 10 آبانماه سال 1384 15:53
دوروغ نگو من بچه نیستم دیگه بازیم نده بازیچه نیستم دیگه باهام بمون اشکامو باور بکن زندگیمواز این سیاهتر نکن دیگه بهم نگو عشق تو پاکه که دلت عاشقه برام هلاکه خونه ی قلب من بیتو چه سرده اگه تو نباشی یه دنیا درده یه خسته که بدست تو اسیره بیشتر از این خوارو شکستش نکن اون دلی که برای تو میمیره تو دست غم زنجیرو بستش نکن توی...
-
می دونم می خوای بری
سهشنبه 10 آبانماه سال 1384 15:50
می دونم می خوای بری منو تنها بذاری می دونم چشات می گن دیگه طاقت نداری می دونم خسته شدی مرغ پر بسته شدی دیگه تو بال و پری واسه پرواز نداری می دونم دست تو نیست رفتن و پر زدنت آخه اگه با تو بود من بودم همسفرت می دونی رفتن تو توی تقدیر منه گریه های بی صدا سهم فردای منه می دونی مال منه همه ی جدایی ها همه ی غم های دنیا همه...
-
عاشق دیوانه
سهشنبه 10 آبانماه سال 1384 15:44
عاشق دیوانه اگر بگریم؛گویند که عاشق است اگر بخندم؛گویند که دیوانه است پس میگریم و می خندم که بگویند: یک عاشق دیوانه است!
-
خدایا...
دوشنبه 9 آبانماه سال 1384 20:10
خدایا، چگونه می توانم روی به سوی تو بیاورم وزبان به حمدوثنایت بگشایم درحالی که خودازکرده خویش آگاهم . چگونه می توانم دوستارتوباشم درحالی که برعهد وپیمانی که باتو بسته ام وفادارنبوده ام. چگونه می توانم طلب عفو وبخشش کنم درحالی هنوزشعله های عصیان دردرونم فروزان است. بارالاها ،چگونه می توانم روی بهتوبه آورم درحالی که...
-
خدا خدای گنهکاران....
پنجشنبه 5 آبانماه سال 1384 23:41
ایزدا!پاک آفرینا!بی همانندا! جان پاکم سوی تو پر می کشد چون مرغ دست آموز آنکه می پیچد به پای جان من ابلیس نادانیست رازپوشا!من سیه رویی پشیمانم هر سر موی سیاهم آیه ی شام سیه روییست رشته ی موی سپیدم پرتوی صبح پشیمانیست زندگی بخشا! هر زمان از مرگ یاد آرم بند بند استخوانم می گشد فریاد از وحشت زآنکه جز آلودگی ره توشه ای در...
-
الهی العفو........
یکشنبه 1 آبانماه سال 1384 00:03
الهی العفو........ بار خدایا! آیا راهی برای جبران هست؟ آیا کسی مثل من که ایچنین گنه کار است، را می بخشی؟ اگر من جای تو در مسند داوری و قضاوت بودم، هر بنده ای که یک بار توبه کرده بود،توبه می شکست و برای بار دوم نزد من می آمد، آن چنان به زمینش می زدم که از صدای زمین خوردنش زمین و زمان بلرزد... اما تو غافر و رحمانی... تو...
-
دوره زمونه
شنبه 30 مهرماه سال 1384 23:45
به هر وبلاگی سر می زنم یا غم داره یا تعطیل شده.یه جورایی دلم گرفت.آخه به پیر به پیغمبر منم غم دارم ولی راضی نمی شم اینجا بیارمشون و بقیه رو ناراخت کنم.دلم می خواد هر کس دلش گرفته بیاد اینجا و یه لبخند رو لباش نقش ببنده و از اینجا بره....اما بعد فکر کردم شاید بازگو کردن غم من دردی رو دوا کنه...شاید باعث شه که بعضیا به...
-
آدم کیست ؟
شنبه 30 مهرماه سال 1384 23:31
آدم کیست ؟ این میلیونها میلیاردها انسانی که در روی کره زمین زندگی می کنند هرکدام با یک خصوصیات فردی , بارنگ پوست های متفاوت , زبان متفاوت , فرهنگ متفاوت , اعتقادات و مذهب متفاوت ولی همه آدم . چگونه می توان فهمید آدم کیست ؟ آیا باید تمام آدمها را زیرنظرگرفت و مشاهده کرد و مصاحبه کرد وبعد نتیجه گرفت ویا باید آن آدم...
-
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود
جمعه 15 مهرماه سال 1384 20:46
بعضی وقتها بعضی عبارات یا کلمه ها آدم رو به فکر وادار می کنه که چه کسی برای اولین بار اون جمله یا عبارت رو بکار برده. تخیلات زیادی ممکنه از سرمون بگذره غافل از اینکه ماجرا همیشه اون چیزی نیست که ما فکر می کنیم... یکی بود یکی نبود زیرگنبد کبود غیر از خدا هیچ کس نبود یک روز یک نفر که تا آخر قصه معلوم نشد کی بود رفت...
-
نامه ای نا تمام...
جمعه 15 مهرماه سال 1384 20:27
از احوالم خواسته بودی : خسته ام و لحظه به لحظه خسته تر، شکسته تر و پیرتر می شوم. زندگی ام به یک مرگ تدریجی تبدیل شده است و با هر طپش قلبم حضور درد شدیدی را در اعماق وجودم حس می کنم. دردی نا آشنا که قامتم را خمیده کرده است. دل گرفته ام و مغموم. غم هایم را پایانی نیست و جز تو چه کسی می تواند غمخوارم باشد؟! شراب را به...
-
خود را باور کن
پنجشنبه 14 مهرماه سال 1384 21:31
گاه آسان نیست که خندان با جهان روبرو شوی. هنگامی که دلی پر درد داری. شهامتی بس بزرگ می خواهد. بازگشت به خویشتن و دست یافتن به نیروی درون. و بدان که فردا روز دیگری خواهد بود با رهاوردهایی نو. اگر بتوانی بردبار بمانی و فردا را ببینی... از نو آدمی خواهی شد. پر توانتر. با درک افزون. و به خود می بالی که به این بردباری...
-
خداوندا..........
پنجشنبه 14 مهرماه سال 1384 21:12
خداوندا.......... امروز به تو توکل می کنم. مرا به آغوش خود هدایت کن تا احساس امنیت کنم. مرا در نور خود شستشو بده و بگذار در لذت و خوشی تو غوطه ور شوم. مرا سرشار از آرامش خود کن. مرا در آغوش خود بگیر و با من حرف بزن . بگذار خود را آنگونه ببینم که تو مرا می بینی. بگذار بازوانم را به دور گردنت حلقه کنم و پیشانیم را بر...
-
شب خستگی
پنجشنبه 14 مهرماه سال 1384 21:03
یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود توی تنهایی شب خستگی نشسته بود یه گلی به نام ناز که بودش همه نیاز با خدای خود میگفت درد دل یه دنیا راز: ای خدا دلمو نگاه که گرفته بد جوری لحظه های تلخ من میگذرن همینجوری روزا رو اه میگشم شبامم همش غمه خدایا جواب میخوام کمکم کن این دفه گاهی بارون چشاش میون نوشته هاش میچکید دوون دوون مثل یه...
-
آخرین باری که مینوشتم این شعر بر سرلوحه افکار بود:
سهشنبه 8 شهریورماه سال 1384 21:34
باز میآیم به سویت باز میآیم به دشت جنونت باز میآیم به سوی تو ای درخت۱۸ ولی خب خیلی دیرتر از اون چیزی که فکرش رو میکردم دوباره برگشتم ...... چندین بار برای نوشتن، به قصد نوشتن، وارد بلاگ شدم؛ ولی باز نیرویی من رو از مهررویان جدا کرد ...... با توکل به خدا این بار با عزم راسخ امدم ...... نمیدونم چه حسی هست ولی...
-
بهتر است بدانیم که........
سهشنبه 8 شهریورماه سال 1384 21:24
بدانیم که؛ تا روزی که بخشیدن را یاد نگرفتهایم، زندگی کردن را نخواهیم آموخت. بدانیم که؛ برای غالب شدن بر عادت زشت شکایت کردن، باید برکات زیبای خداوند را بشماریم. بدانیم که؛ خدا میخواهد در هر لحظهای برای هر یک از ما همه چیز باشد. بدانیم که؛ آنچنان که جواهر بدون ساییدن براق نمیشود، ما هم بدون درد کشیدن، کامل نخواهیم...
-
و اما عشق
سهشنبه 8 شهریورماه سال 1384 19:45
عشق یک جور جوشش کور است و پیوندی از سر نابینائی ، اما دوست داشتن پیوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن وزلال . عشق بیشتر از غریزه آب میخورد و هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است و دوست داشتن از روح طلوع میکند و تا هرجا که یک روح ارتفاع دارددوست داشتن نیز همگام با آن اوج میابد عشق در قالب دلها در شکل ها و رنگ های تقریبا...
-
عزت
سهشنبه 8 شهریورماه سال 1384 19:44
طعم عزت را تنها زمانی خواهی یافت که دیگر به تملق نیازی نداری، زمانی که تنها به یک مبدأ امیدوار شدی و به یک مبدأ نیازمند شدی، تمام قدرت را یافته ای. متملق کسی است که نمی تواند قدرت درونی خویش را بیابد. و وقتی که نتوانست بیابد تضعیف می شود. نیرومند ترین انسان کسی است که امیدش را از دست ندهد. تنها کسی امیدش را از دست می...
-
اعتماد به نفس و عشق زمینی!
سهشنبه 8 شهریورماه سال 1384 19:44
30 اصل برای اعتماد به نفس بالا 1- اصل یاد و اتکال به خداوند و اعتماد به قدرت و یاری و حمایت او 2- اصل آگاهی و اشراف و بصیرت لحظه به لحظه به خود 3- اصل تغییر در الگوها و ایجاد نشانه ها 4- اصل خودیابی( من کیستم؟)- قائم مقام ومحبوب خداوند( عزت نفس) 5- اصل احساس خود شایستگی، خودسالاری و احساس شخصیت 6- اصل عدم مقایسه خود...
-
شناخت دنیای درون
سهشنبه 8 شهریورماه سال 1384 19:43
[ قدرت فکر ، چیزی غیر از امواج انرژی زا نیست . [ از نظر روحی می دانیم که ضمیر ناخودآگاه تابع قدرت روح شخص است و اگر فردی بتواند بر قدرت روحی خویش تسلط یابد. اعمال و افعال ضمیر ناخودآگاه را نیز تحت کنترلف خودر در می آورد . لذا اگر خواسته باشددر محلی از بدن ده ، سلولیهای بیشتریا قوی تری ساخته شوند با نیروهای عقلی و روحی...
-
«یکی بود یکی نبود» ؛ «غیر از او هیچکس تنها نبود»
سهشنبه 8 شهریورماه سال 1384 19:42
«یکی بود یکی نبود» یک مرد بود که تنها بود. یک زن بود که او هم تنها بود. زن به آب رودخانه نگاه می کرد و غمگین بود. مرد به آسمان نگاه می کرد و غمگین بود. خدا غم آنها را می دید و غمگین بود. خدا گفت: شما را دوست میدارم، پس همدیگر را دوست بدارید و با هم مهربان باشید. مرد سرش را پائین آورد؛ مرد به آب رودخانه نگاه کرد و در...
-
شناخت دنیا
سهشنبه 8 شهریورماه سال 1384 19:41
رنگ یاقوت و ژرفای آب ، رنگ آسمون و سکوت ، رنگ رویا، رنگ اشک تو بر کاغذ ، رنگ عشق آبی است ، و من همه چیز را به رنگ آبی می خواهم 25 آبان سال 1379 روز شهادت "ادواردو آنییلی" وارث خانواده سرمایه دار و ثروتمند و بانفوذ ایتالیایی(که تمام ثروت و بودجه ایتالیا مستقیما به اتخاذ تصمیمات این خانواده دارد) که با قرآن و دین اسلام...