خدایا...



خدایا،
چگونه می توانم روی به سوی تو بیاورم وزبان به حمدوثنایت بگشایم درحالی که خودازکرده خویش آگاهم .

چگونه می توانم دوستارتوباشم درحالی که برعهد وپیمانی که باتو بسته ام وفادارنبوده ام.

چگونه می توانم طلب عفو وبخشش کنم درحالی هنوزشعله های عصیان دردرونم فروزان است.

بارالاها،چگونه می توانم روی بهتوبه آورم درحالی که اسیرهواهای نفسانی خویشم.

بارالاها،توازعلاقه ی من نسبت به خودت آگاهی ومی دانی که چقدرمشتاق رسیدن توام ولی هروقت که تصمیم گرفتم که به سوی توبیایم گناه به سراغم آمدومراازتو دورساخت.

همیشه آرزویم این بوده است که حتی برای یک روزکه شده آنچه باشم که تو می خواهی وآنچه کنم

 تو می پسندی ولی افسوس این نفس سرکش تا کنون مجال برآورده شدن این آرزورابه من نداده است.

بارالاها، می ترسم، ازخویش وازاین سرنوشتی درانتظارمن است می ترسم.ازاین بیابان وشوره زاری که درپیش روی من است می ترسم.می ترسم که مرگ به سراغم بیا یدآرزوی رسیدن به تورااین باراوارمن بستاند.

پس ای پروردگاربی همتا  به لطف وکرم خویش مراازمرداب رهایی ده وتوانی ده خویشتن را  از هرچه بدی است پاک کنم.

خدایا به من فرصتی ده تاعاشق بودن

راتجربه کنم.

خدا خدای گنهکاران....

 

ایزدا!پاک آفرینا!بی همانندا!

جان پاکم سوی تو پر می کشد چون مرغ دست آموز

آنکه می پیچد به پای جان من ابلیس نادانیست

رازپوشا!من سیه رویی پشیمانم

هر سر موی سیاهم آیه ی شام سیه روییست

 

رشته ی موی سپیدم

پرتوی صبح پشیمانیست

زندگی بخشا!

هر زمان از مرگ یاد آرم

بند بند استخوانم می گشد فریاد

از وحشت

زآنکه جز آلودگی ره توشه ای در عمق جانم نیست

وای!اگر با این تهی دستی بدرگاه تو رو آرم....

گر تهی دست وگنهکارم ،پشیمانم

جز زبان اشک خجلت ترجمانم نیست

روز وشب دست دعا بر آسمان دارم،تا بباری بر کویر جان من باران رحمت را

من تو را می خواهم از تو ای همه خوبی

عشق خود را در دلم بیدار کن

نه شوق جنت را
        

   

الهی العفو........

الهی العفو........

بار خدایا! آیا راهی برای جبران هست؟

آیا کسی مثل من که ایچنین گنه کار است، را می بخشی؟

اگر من جای تو در مسند داوری و قضاوت بودم، هر بنده ای که

 یک بار توبه کرده بود،توبه می شکست و برای بار دوم نزد من

 می آمد، آن چنان به زمینش می زدم که از صدای زمین

خوردنش زمین و زمان بلرزد...

اما تو غافر و رحمانی...

تو خود گفته ای که :

" صد بار اگر توبه شکستی باز آی"

ای رحمان! ای غافر! با چه رویی از گناهی که کرده ام توبه

کنم......

ای ستار العیوب! ای غفار الذنوب!

آمده ام برای بستن عهدی مستحکم...آمده ام برای توبه!

به من قدرتی ده که بر عهدم پابرجا باشم...

به من توانایی ده که قبح هیچ عمل زشتی در نظرم از بین نرود...

آیا میتوانم به عهد و پیمانم وفادار باشم؟

اما با تمام روسیاهیم فقط تو مامن امن نجاتی...

تنها تو را میپرستم و تنها از تو کمک میخواهم...

"ایاک نعبد و ایاک نستعین"