مقدم فرخنده ات بر دیده ی روشن مبارک
در این سردی پائیزی حضورگرمت مبارک
کاین گونه گل آوردی واین سان شکفتی مبارک
من به غیر از تو نخواهم ،چه بدانی، چه ندانی از درت روی نتابم ،چه بخوانی ،چه برانی دل من میل تو دارد، چه بجوئی، چه نجوئی من که بیمار تو هستم چه بپرسی ، چه نپرسی، جان به راه تو سپارم ،چه بدانی، چه ندانی می توانی به همه عمر دلم را بفریبی ور بکوشی زدل من بگریزی نتوانی دل من سوی تو آید بزنی یا بپذیری بوسه ات جان بفزاید بدهی یا بستانی جانی از بهر تو دارم ،چه بخواهی ،چه نخواهی شعرم آهنگ تو دارد ،چه بخوانی ،چه نخوانی |